دیکشنری
افتاده
english
1
general
::
humble, fallen, meek, modest
transnet.ir
معنی‌های پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
افت فشار
افت فشار کویل
افت مقاومت
افت مقاومت فشاری
افت های گلوگاهی
افت هیجانی
افت وخیز
افت وخیز وزن
افت کاتدی
افت کردن
افتاء
افتابه
افتادگی
افتادگی عرشه
افتادن
افتاده
افتاده بهرهعقب
افتاده حال
افتان
افتان و خیزان
افتتاح
افتتاح کردن
افتتاح کننده
افتتاحکردن
افتخار
افتخار کردن
افترا
افترا آمیز
افترا زدن
افتراآمیز
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید