دیکشنری
بد بو
english
1
general
::
stinky, smelly
transnet.ir
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
بخیه
بخیه ای
بخیه جراحی
بخیه زدن
بخیه زننده
بد
بد آوردن
بد اخلاق
بد اخلاقی
بد اخم
بد اخمی کردن
بد اداره کردن
بد استعمال کردن
بد اصل
بد برخورد
بد بو
بد بکار بردن
بد ترین حکومت
بد تعبیر کردن
بد تفسیر کردن
بد جنس
بد حساب کردن
بد خلق
بد خلقی
بد خو
بد خواندن
بد خواه
بد خوراندن
بد دانستن
بد داوری کردن
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید