دیکشنری
بی هوش شدن
english
1
general
::
lose consciousness, fall unconscious
transnet.ir
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
بی هنجار
بی هنجاری
بی هنجاری اجتماعی
بی هنجاری ارتفاع
بی هنجاری بوگه
بی هنجاری زمین گرمایی
بی هنجاری گرانی
بی هنجاری گرانی بوگه
بی هنجاری محلی مغناطیسی
بی هنجاری مغناطیسی
بی هنجاری هم ایستایی
بی هوازی
بی هوازی اجباری
بی هوازی اختیاری
بی هوش
بی هوش شدن
بی هوشی
بی وارث
بی واسطگی
بی واهمه
بی وثیقه
بی وجدان
بی وجه
بی وجهه
بی وحشت
بی وراث
بی وزنی
بی وصیت
بی وطن
بی وعده
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید