دیکشنری
زندانکردن
english
1
general
::
imprison, lockup
transnet.ir
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
زنجیروار
زنجیرۀ مارکوف
زنجیری
زنحاکم
زنخدان
زنخی
زند زبرین
زندان
زندان انفرادی
زندان با دادن وثیقه) از) آزادی موقت
زندان بودن
زندان تکی
زندان دولتی
زندان کردن
زندانبان
زندانکردن
زندانی
زندانی سیاسی
زندانی کردن
زندگان
زندگانی
زندگانی خانگی
زندگانی کردن
زندگی
زندگی پس از مرگ
زندگی تعاونی
زندگی خانگی
زندگی دانش آموزی
زندگی ساختن
زندگی سالم
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید