محول بودن ـ محول شدن

~ budan


english

1 Law:: (of a task, assignment, business, responsibility, job, powers) (be, to be, being, having been, to have been) entrusted; (

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

2 Law:: (new powers were entrusted to the treasury departmentn : (

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه


معنی‌های پیشنهادی کاربران

نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code