دیکشنری
close by
klos ba͡i
فارسی
1
عمومی
::
دم دست، نزدیك
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
CLONIC
CLONING
CLONOGENIC ASSAY
CLONUS
CLOOP
CLOOT
CLOP
CLOPIDOGREL
CLOSE
CLOSE A DEAL
CLOSE A SALE
CLOSE AROUND
CLOSE AS TWO COATS OF PAINT
CLOSE AT HAND
CLOSE BUT NO CIGAR
CLOSE BY
CLOSE CALL
CLOSE CHEWER AND A TIGHT SPITTER
CLOSE CORPORATION
CLOSE DOWN
CLOSE ENOUGH FOR GOVERNMENT WORK
CLOSE ENOUGH TO USE THE SAME TOOTHPICK
CLOSE EYES TO
CLOSE FISTED
CLOSE FISTEDNESS
CLOSE FITTING
CLOSE GRAIN
CLOSE GRAINED
CLOSE IN
CLOSE IN FOR THE KILL
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید