دیکشنری
coordinating agency
فارسی
1
حقوق
::
آژانس هماهنگکننده
واژگان شبکه مترجمین ایران
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
COOPT
COOPTATION
COORDINATE
COORDINATE CONJUNCTI
COORDINATE MEASURING MACHINE
COORDINATE MEASURING MACHINES
COORDINATE MEMORY
COORDINATE SYSTEM
COORDINATE WITH
COORDINATED
COORDINATED ANNUAL REVIEW ON DEFENCE
COORDINATED PORTFOLIO INVESTMENT SURVEY
COORDINATELY
COORDINATES
COORDINATES TAB OF THE INSPECTOR
COORDINATING AGENCY
COORDINATING CONJUNCTION
COORDINATION
COORDINATION CHEMISTRY
COORDINATION PROBLEMS
COORDINATIVE
COORDINATOR
COORIDNATION
COOT
COOTIE
COP
COP A FEEL
COP A PACKET
COP A PLEA
COP A SQUAT
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید