دیکشنری
empty handed
ɛmpti hændɪd
فارسی
1
عمومی
::
دست خالی، بدون هدیه، بینوا، تهیدست
شبکه مترجمین ایران
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
EMPOWER
EMPOWER TO
EMPOWERED CLARITY
EMPOWERMENT
EMPRESS
EMPRESSEMENT
EMPRICAL SELF
EMPRISE
EMPRIZE
EMPROSTHOTONOS
EMPTILY
EMPTINESS
EMPTY
EMPTY CALORIES
EMPTY FEELING
EMPTY HANDED
EMPTY HEADED
EMPTY INTO
EMPTY MEDIUM
EMPTY NEST
EMPTY NEST STAGE
EMPTY NESTER
EMPTY OUT
EMPTY POCKET
EMPTY SACK CANNOT STAND UPRIGHT
EMPTY SET
EMPTY SUIT
EMPTY VESSELS MAKE THE MOST SOUND
EMPTYING
EMPURPLE
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید