دیکشنری
feeding cloth
fidɪŋ klɔθ
فارسی
1
عمومی
::
پنبه رسان، مایه رسان
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
FEED TRACK
FEED WITH
FEED, TENSION, PRESS
FEEDBACK
FEEDBACK LOOP
FEEDBACK REINFORCER
FEEDBACK SYSTEM
FEEDBOX
FEEDER
FEEDER FIBER
FEEDFORWARD
FEEDING
FEEDING BACK
FEEDING BOTTLE
FEEDING CENTER
FEEDING CLOTH
FEEDING FRENZY
FEEDING FREQUENCY
FEEDING PROBLEM
FEEDING RESPONSE
FEEDING STORM
FEEDING TUBE
FEEDING VALUE
FEEDSTOCK
FEEDSTUFF
FEEDTHROUGH
FEEL
FEEL A DRAFT
FEEL A GLOW OF CONTENTMENT
FEEL A GLOW OF HAPPINESS
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید