دیکشنری
heavy weight
hɛvi we͡it
فارسی
1
عمومی
::
مشت زن یاكشتی گیریاچابك سوارسنگین، سنگین وزن
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
HEAVY HANDED
HEAVY HEARTED
HEAVY HENDED
HEAVY HITTER
HEAVY INDUSTRY
HEAVY INTO
HEAVY LADEN
HEAVY METALS
HEAVY POLL
HEAVY POWER LOAD
HEAVY PURSE
HEAVY PURSE MAKES A LIGHT HEART
HEAVY SMOKING INDEX
HEAVY TAILED WEIBULL DISTRIBUTIONS
HEAVY VEHICLE
HEAVY WEIGHT
HEAVYHEARTED
HEAVYISH
HEAVYSET
HEAVY‐TAILED TIME SERIES
HEBDOMAD
HEBDOMADAL
HEBEPHRENIA
HEBETATE
HEBETUDE
HEBRAIC
HEBRAISM
HEBRAIST
HEBRAISTIC
HEBRAIZE
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید