ice bound

a͡is ba͡ʊnd


فارسی

1 عمومی:: یخ‌ بند، احاط‌ه‌ شده‌ از یخ‌، در یخ‌ گیر كرده‌

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی


معنی‌های پیشنهادی کاربران

نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code