دیکشنری
off hand
ɔf hænd
فارسی
1
عمومی
::
بی اندیشه، بی تهیه، بی مطالعه
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
OFF BASE
OFF CAMPUS
OFF CAST
OFF CENTER
OFF CHANCE
OFF COLOR
OFF COLORED
OFF COLOUR
OFF COURSE
OFF CYCLE
OFF DUTY
OFF FLAVOUR
OFF GAME
OFF GOES
OFF GUARD
OFF HAND
OFF HOOK
OFF KEY
OFF KILTER
OFF LABEL
Off LABEL USE
OFF LIKE A SHOT
OFF LIMITS
OFF LINE
OFF LOAD
OFF NUT
OFF OF
OFF ON
OFF ON A SIDETRACK
OFF ON THE RIGHT FOOT
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید