on payment

ɑn pe͡imənt


فارسی

1 عمومی:: در مقابل‌ وجه‌، در برابر پول‌، باپول‌

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی


معنی‌های پیشنهادی کاربران

نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code