sea girt

ɛsie͡i gɜɹt


فارسی

1 عمومی:: دریا بست‌، محاط‌ بدریا

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی


معنی‌های پیشنهادی کاربران

نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code