AbiDic.com
  • دیکشنری

to break a seal

to bɹe͡ik ʌ siəl


فارسی

1 عمومی:: مهری‌ رابرداشتن‌

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی


معنی‌های پیشنهادی کاربران

پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
TO BOW ONE'S KNEE OR
TO BOX THE COMPASS
TO BOX UP
TO BOYCOTT ANATION
TO BOYCOTT GOODS
TO BRAK THROUGH AN O
TO BRANDISH A FAN
TO BRANDISH SWORD
TO BRAY OUT
TO BREAK A
TO BREAK A COLF
TO BREAK A FIRM
TO BREAK A JEST
TO BREAK A LAW
TO BREAK A REBELLION
TO BREAK A SEAL
TO BREAK A WAY
TO BREAK APART
TO BREAK ASET
TO BREAK BREAD WITH
TO BREAK BULK
TO BREAK BUTTERFLY O
TO BREAK COMPANY
TO BREAK CONTACT
TO BREAK DOWN
TO BREAK FORTH IN TO
TO BREAK FRESH GROUN
TO BREAK IN
TO BREAK IN FLINDERS
TO BREAK IN PIECES

پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی

نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.  
عبارت داخل کار را وارد کنید
Captcha Code
 
آبی دیکشنری
  • آبی دیکشنری
    • درباره آبی دیکشنری
    • استفاده از آبی دیکشنری
    • ورود به سیستم
    • تماس با آبی دیکشنری
  • لینک های دیگر
    • Disclaimer
    • ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
    • https://satraa.com/
    • ترجمه گوگل
    • دانلود مقاله
    • دارالترجمه رسمی روسی
    • دارالترجمه رسمی فرانسه
    • ترجمه فارسی به انگلیسی
    • دارالترجمه آلمانی
    • دارالترجمه ایتالیایی
کلیه حقوق مادی و معنوی آبی دیکشنری متعلق به سایت ترجمه تخصصی شبکه مترجمین ایران است.
طراحی و ساخت از گروه دیجیتالی محیط