to carry a piece at

to kæɹi ʌ pis æt


فارسی

1 عمومی:: تفنگی‌ رادرحالی‌ كه‌ضامن‌ان‌انداخته‌است‌ باخود بردن‌

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی


معنی‌های پیشنهادی کاربران

نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code