AbiDic.com
  • دیکشنری

to die hard

to da͡i hɑɹd


فارسی

1 عمومی:: دیرجان‌ كندن‌، سخت‌ مردن‌

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی


معنی‌های پیشنهادی کاربران

پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
TO DELIVER OVER
TO DELIVER UP
TO DEMEAN ONESELF
TO DEMONSTRATE A PRO
TO DENY ONESELF
TO DEPORT ONESELF
TO DESCRIBE AS
TO DETAIN ONE'S DUE
TO DI PENSE WITH
TO DICE AWAY
TO DIE A DRY DEATH
TO DIE A MARTYR
TO DIE A NATURAL DEATH
TO DIE FOR
TO DIE GAME
TO DIE HARD
TO DIE IN HARNESS
TO DIE IN ONES BED
TO DIE IN ONES SHOES
TO DIE OF LAUGHING
TO DIE ON THE SCAFFO
TO DIE OR TO LIVE
TO DIE OUT AWAY OFF
TO DIG FOR INFORMATI
TO DIG GOLD
TO DIG OUT
TO DIG UP
TO DIG UP THE HATCHE
TO DINE OFF BREAD AN
TO DIP ONES PEN IN G

پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی

نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.  
عبارت داخل کار را وارد کنید
Captcha Code
 
آبی دیکشنری
  • آبی دیکشنری
    • درباره آبی دیکشنری
    • استفاده از آبی دیکشنری
    • ورود به سیستم
    • تماس با آبی دیکشنری
  • لینک های دیگر
    • Disclaimer
    • ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
    • https://satraa.com/
    • ترجمه گوگل
    • دانلود مقاله
    • دارالترجمه رسمی روسی
    • دارالترجمه رسمی فرانسه
    • ترجمه فارسی به انگلیسی
    • دارالترجمه آلمانی
    • دارالترجمه ایتالیایی
کلیه حقوق مادی و معنوی آبی دیکشنری متعلق به سایت ترجمه تخصصی شبکه مترجمین ایران است.
طراحی و ساخت از گروه دیجیتالی محیط