AbiDic.com
  • دیکشنری

to fall tl blows

to fɑl tiɛl bloz


فارسی

1 عمومی:: اغازجنگ‌ نهادن‌، دست‌ بگریبان‌ شدن‌

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی


معنی‌های پیشنهادی کاربران

پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
TO FALL IN LOVE WITH
TO FALL IN TO OBLIVI
TO FALL INTO A BAD H
TO FALL INTO A HABIT
TO FALL INTO A RAGE
TO FALL INTO ERROR
TO FALL OFF
TO FALL ON
TO FALL ON ONES KNEE
TO FALL ON ONE'S LEG
TO FALL OUT
TO FALL OUT OF A HAB
TO FALL OVER BOARD
TO FALL SHORT
TO FALL THROUGH
TO FALL TL BLOWS
TO FALL TO
TO FALL TO DECAY
TO FALL TO THE GROUN
TO FALL UNDER ANYTHI
TO FALTER OUT
TO FAN THE FLAME
TO FANCY ONESELF
TO FANG A PUMP
TO FARE WELL
TO FAST OFF
TO FASTEN WITH A PIN
TO FEATHER AN OAR
TO FEATHER ONES NEST
TO FEED OFF

پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی

نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.  
عبارت داخل کار را وارد کنید
Captcha Code
 
آبی دیکشنری
  • آبی دیکشنری
    • درباره آبی دیکشنری
    • استفاده از آبی دیکشنری
    • ورود به سیستم
    • تماس با آبی دیکشنری
  • لینک های دیگر
    • Disclaimer
    • ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
    • https://satraa.com/
    • ترجمه گوگل
    • دانلود مقاله
    • دارالترجمه رسمی روسی
    • دارالترجمه رسمی فرانسه
    • ترجمه فارسی به انگلیسی
    • دارالترجمه آلمانی
    • دارالترجمه ایتالیایی
کلیه حقوق مادی و معنوی آبی دیکشنری متعلق به سایت ترجمه تخصصی شبکه مترجمین ایران است.
طراحی و ساخت از گروه دیجیتالی محیط