to fill in

to fɪl ɪn


فارسی

1 عمومی:: خاكریزی‌ كردن‌ )در(، درج‌ كردن‌، پركردن‌، نوشتن‌

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی


معنی‌های پیشنهادی کاربران

نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code