to form into groups

to fɔɹm ɪntə gɹups


فارسی

1 عمومی:: دسته‌ بندی‌ كردن‌، دسته‌ دسته‌ كردن، گروه‌ بندی‌ كردن

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی


معنی‌های پیشنهادی کاربران

نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code