to keep in

to kip ɪn


فارسی

1 عمومی:: نگاه‌داشتن‌، توقیف‌ كردن‌، روشن‌ نگ، جلوگیری‌ كردن‌)از(

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی


معنی‌های پیشنهادی کاربران

نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code