to lay about

to le͡i əba͡ʊt


فارسی

1 عمومی:: بهر سو زدن‌، تلاش‌كردن‌، تقلاكردن‌، بهر ط‌رف‌زدن‌

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی


معنی‌های پیشنهادی کاربران

نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code