to leave school

to liv skɔl


فارسی

1 عمومی:: ازاموزشگاه‌یامد، ترك‌ تحصیل‌ كردن‌، ازتحصیل‌دست‌كشیدن‌

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی


معنی‌های پیشنهادی کاربران

نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code