to misbehave oneself

to mɪsbɪhe͡iv wʌnsɛlf


فارسی

1 عمومی:: بی‌ادبی‌ كردن‌، درست‌ رفتار نكردن‌

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی


معنی‌های پیشنهادی کاربران

نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code