AbiDic.com
  • دیکشنری

to throw oneself on

to θɹo wʌnsɛlf ɑn


فارسی

1 عمومی:: تكیه‌كردن‌بر، متكی‌ شدن‌ بر

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی


معنی‌های پیشنهادی کاربران

پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
TO THINKS SCORN OF
TO THIS EFFECT
TO THRASH TO WINDWA
TO THRASH OUT THE TR
TO THREAT ANY ONE WI
TO THROW ONE'S LOT
TO THROW AWAY
TO THROW BACK
TO THROW COLD WATER
TO THROW DOWN THE GL
TO THROW IN A REMARK
TO THROW IN THE TOWE
TO THROW LIGHT UPON
TO THROW OFF
TO THROW OFF THE MAS
TO THROW ONESELF ON
TO THROW OPEN THE DO
TO THROW OUT
TO THROW OVER
TO THROW THE HATCHET
TO THROW UP
TO THROW UP THE SPON
TO THRUST ONESELF
TO TIDE OVER A DIFFI
TO TIE A KNOT
TO TIE UP
TO TIGHTEN UP ONE'S
TO TILT AT THE RING
TO TIME A RACE
TO TINGE WITH RED

پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی

نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.  
عبارت داخل کار را وارد کنید
Captcha Code
 
آبی دیکشنری
  • آبی دیکشنری
    • درباره آبی دیکشنری
    • استفاده از آبی دیکشنری
    • ورود به سیستم
    • تماس با آبی دیکشنری
  • لینک های دیگر
    • Disclaimer
    • ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
    • https://satraa.com/
    • ترجمه گوگل
    • دانلود مقاله
    • دارالترجمه رسمی روسی
    • دارالترجمه رسمی فرانسه
    • ترجمه فارسی به انگلیسی
    • دارالترجمه آلمانی
    • دارالترجمه ایتالیایی
کلیه حقوق مادی و معنوی آبی دیکشنری متعلق به سایت ترجمه تخصصی شبکه مترجمین ایران است.
طراحی و ساخت از گروه دیجیتالی محیط