to turn out

to tɜɹn a͡ʊt


فارسی

1 عمومی:: بیرون‌كردن‌، بیرون‌ دادن‌، سوی‌ بیرون‌ برگرداندن‌، بیرو

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی


معنی‌های پیشنهادی کاربران

نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code