to turn over

to tɜɹn ovəɹ


فارسی

1 عمومی:: ك، واژگون‌ كردن‌، برگرداندن‌، محول‌ كردن‌، واگذار كردن‌

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی


معنی‌های پیشنهادی کاربران

نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code