دیکشنری
tp put to rout
tipi pʊt to ɹa͡ʊt
فارسی
1
عمومی
::
منهزمساخ، تار ومار كردن، شكست دادنوپراكندهساختن
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
TOXICOLOGICAL REFERENCE VALUE
TOXICOLOGIST
TOXICOLOGY
TOXICOSIS
TOXIN
TOXOPHILITE
TOXOPHILY
TOXOPLASMOSIS
TOY
TOY WITH
TOYER
TOYLIKE
TOYON
TP
TP PERFECT ONESELF I
TP PUT TO ROUT
TPN
TRABEATED
TRABEATION
TRABECULA
TRABECULAR
TRABECULATE
TRACE
TRACE AROUND
TRACE CONSTITUENT
TRACE EIGHT
TRACE MINERALS
TRACE OF THE TRUE HORIZON
TRACE OVER
TRACE THROUGH THE SOURCE CODE
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید