دیکشنری
Occasionally
əke͡iʒənəli
فارسی
1
عمومی
::
گاه و بیگاه، گهگاه، بعضی از اوقات
شبکه مترجمین ایران
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
OBTUSENESS
OBVERSE
OBVERSELY
OBVERSION
OBVERT
OBVIATE
OBVIATION
OBVIOUS
OBVIOUSLY
OBVIOUSNESS
OBVOLUTE
OCARINA
OCCASION
OCCASIONAL
OCCASIONAL LICENCE
OCCASIONALLY
OCCIDENT
OCCIDENTALISM
OCCIDENTALIST
OCCIDENTALIZE
OCCIDENTALLY
OCCIPITAL
OCCIPITAL BONE
OCCIPITAL LOBE
OCCIPITO TEMPORAL REGIONS
OCCIPUT
OCCLUDE
OCCLUSION
OCCLUSION TRAINING
OCCULT
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید