blacksmith

blæksmɪθ


فارسی

1 عمومی:: اهنگر، آهنکر، نعلبند، آهنگر

شبکه مترجمین ایران

english

1 general:: noun iron worker: The blacksmith forged a new tool.

Simple Definitions


معنی‌های پیشنهادی کاربران

نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code