دیکشنری
disconnexion
dɪskənɛkʃən
فارسی
1
عمومی
::
انفصال، جدایی، بی ربطی
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
DISCOMPOSE
DISCOMPOSURE
DISCONCERT
DISCONCERTING
DISCONCERTION
DISCONCERTMENT
DISCONFORMITY
DISCONNECT
DISCONNECT FROM
DISCONNECT SIGNAL
DISCONNECTED
DISCONNECTEDLY
DISCONNECTEDNESS
DISCONNECTING HABITS
DISCONNECTION
DISCONNEXION
DISCONSOLATE
DISCONSOLATELY
DISCONSOLATENESS
DISCONSOLATION
DISCONTENT
DISCONTENT WITH
DISCONTENTED
DISCONTENTED COMPLIANCE
DISCONTENTEDLY
DISCONTENTEDNESS
DISCONTENTMENT
DISCONTIGUOUS
DISCONTINUANCE
DISCONTINUATION
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید