دیکشنری
electroencephalograph
ɪlɛktɹoensɛfəlogɹæf
فارسی
1
عمومی
::
الكترومغزنگار، دستگاه ثبت امواج الكتریكی مغز بوسیله برق
شبکه مترجمین ایران
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
ELECTROCARDIOGRAPH
ELECTROCHEMICAL IMPEDANCE SPECTROSCOPY
ELECTROCHEMICAL SERIES
ELECTROCHEMISTRY
ELECTROCLEANING
ELECTROCOCHLEOGRAM
ELECTROCOCHLEOGRAPHY
ELECTROCUTE
ELECTROCUTION
ELECTRODE
ELECTRODE PAD
ELECTRODES
ELECTRODYNAMIC
ELECTRODYNAMICS
ELECTROENCEPHALOGRAM
ELECTROENCEPHALOGRAPH
ELECTROENCEPHALOGRAPHY
ELECTROENCEPHALOSCOPE
ELECTROGAS WELDING
ELECTROGRAPH
ELECTROGRAPHIC
ELECTROKINETICS
ELECTROLIER
ELECTROLUMINESCENT
ELECTROLYSIS
ELECTROLYTE
ELECTROLYTES
ELECTROLYTIC
ELECTROLYTIC DERUSTING
ELECTROLYTICAL
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید