elemental

ɛləmentəl


فارسی

1 عمومی:: اصلی‌، وابسته‌ به‌ جسم‌ بسیط‌، عنصری‌، اخشیجی‌، خالص‌

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی


معنی‌های پیشنهادی کاربران

نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code