دیکشنری
elemental
ɛləmentəl
فارسی
1
عمومی
::
اصلی، وابسته به جسم بسیط، عنصری، اخشیجی، خالص
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
ELEGANT SUFFICIENCY
ELEGANT WALKING
ELEGANTLY
ELEGIAC
ELEGIAST
ELEGIST
ELEGIT
ELEGIZE
ELEGY
ELELCTROMAGNETIC
ELEMENT
ELEMENT OF CONSTRUCTION
ELEMENT TYPE
ELEMENT WISE
ELEMENT WISE OPERATION
ELEMENTAL
ELEMENTAL WORSHIP
ELEMENTARILY
ELEMENTARY
ELEMENTARY FUNCTION
ELEMENTARY NUMBER THEORY
ELEMENTARY SCHOOL
ELEMENTS
ELEMENTS OF CONTRACT INTERPRETATION
ELEMI
ELENCHUS
ELENCTIC
ELEPHANT
ELEPHANT DRIVER
ELEPHANT PAPER
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید