دیکشنری
paranasal
فارسی
1
عمومی
::
نزدیكبینی
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
2
عمومی
::
پیرامون بینی
شبکه مترجمین ایران
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
PARAMETERIZING
PARAMETISE
PARAMETRIC
PARAMETRIC DATA
PARAMETRIZE
PARAMETRON
PARAMILITARY FORCES
PARAMNESIA
PARAMORPHIC
PARAMORPHISM
PARAMORPHOUS
PARAMOUNT
PARAMOUNTCY
PARAMOUNTLY
PARAMOUR
PARANASAL
PARANCHYMA
PARANEPHRIC
PARANEPHRITIS
PARANEPHROS
PARANG
PARANOIA
PARANOIA OR NOEA
PARANOIC ILLNESS
PARANOMIA
PARANORMAL
PARANYMPH
PARAPARESIS
PARAPET
PARAPH
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید