vorticel

vɔɹtɪt͡ʃɛl


فارسی

1 عمومی:: جانور ذره‌بینی‌ حلقه‌ای‌ شكل‌ كه‌دراب‌ایستاده‌زندگی‌می

لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی


معنی‌های پیشنهادی کاربران

نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code