ساحل

sâhel


english

1 general:: shore, beach, coast

transnet.ir

2 Law:: • shore • bank (of a river) • coast • coastline • waterfront • shoreline • (loosely) beach

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه


معنی‌های پیشنهادی کاربران

نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code