دیکشنری
عملیاتی
english
1
Industrial engineering
::
Operational
واژگان شبکه مترجمین ایران
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
عملیات گرماشیمیایی
عملیات گسترده
عملیات متوقف شده
عملیات مستمر
عملیات مشترک
عملیات منطقی
عملیات مورفولوژی
عملیات موضوع قرارداد
عملیات مین زدایی
عملیات نجات
عملیات نظامی
عملیات نفوذ
عملیات هوابرد
عملیات هوابری راهبردی
عملیات یا اقدامات خصمانه
عملیاتی
عملیاتی سازی، عملیاتی کردن
عمه
عمه پدر یا مادر
عمه پدری
عمه زاده
عمه مادری
عمو
عمو بزرگ
عمو زاده
عمود
عمود بودن
عمودا
عمودی
عمودی بریدن
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید