تحمل کردن ـ تحمل

tahammol, ~ kardan


english

1 Law:: support,

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

2 Law:: tolerate, tolerating, toleration

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

3 Law:: endure, enduring, endurance

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

4 Law:: suffer,

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه


معنی‌های پیشنهادی کاربران

نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code