داستان آبیدیک

تحمیلی

tahmili

english

1 general:: forced, imposed

transnet.ir

2 Law:: imposed; forced

فرهنگ تشریحی - کاربردی حقوق تالیف هرمز رشدیه

ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی

دارالترجمه

تحلیلگر سیستم

تحلیلگر مالی

تحلیلی قیاسی

تحمل

تحمل به خشکی

تحمل پذیر

تحمل عاطفی

تحمل ناپذیر

تحمل کردن

تحمل کردن ـ تحمل

تحمیق کردن

تحمیل کردن

تحمیل کردن ـ تحمیل

تحول

تحول فناوری

تحول لایۀ آمیخته

تحول منظر

تحویل (یا تسلیم) بصورت امانی

تحویل امانی

تحویل بار

تحویل به راه آهن

تحویل به کامیون

تحویل به کشتی (یا هروسیله نقلیه دیگر)

تحویل پلیس دادن

تحویل تا کنار کشتی

تحویل حضوری

معنی‌های پیشنهادی کاربران

پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است

Captcha Code