دیکشنری
نگهداری کردن
english
1
general
::
keep, maintain
transnet.ir
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
نگه داری کردن
نگه داشتن
نگه کردن
نگهبان
نگهبانکلیسا
نگهبانی
نگهبانی دادن
نگهبانی کردن
نگهدار
نگهدارنده
نگهدارنده پشتیبانی
نگهدارنده سوبسترا
نگهداری
نگهداری خودکار خط
نگهداری و بهسازی
نگهداری کردن
نگهداری کننده
نگهداشت
نگهداشت اصلاحی
نگهداشت انتخابی
نگهداشت اولیه
نگهداشت پذیر
نگهداشت پذیری
نگهداشت سطحی
نگهداشت گزینشی
نگهداشت مشتری
نگهداشت وجه نقد
نگهداشت وجه نقد شرکتی
نگهداشتن
نگهداشتن ساز
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید