دیکشنری
هد
english
1
Poultry Terminology
::
head
واژگان شبکه مترجمین ایران
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
هجوم آوردن
هجوم بداخل
هجوم بردن
هجوم ماهی برای تخم ریزی
هجوم کردن
هجوم کننده
هجوی
هجویه
هجی
هجی کردن
هجی کردن دیداری
هجی کردن صدا
هجی کننده
هخامنشی
هخامنشیان
هد
هد هیدرولیکی کل
هدایت
هدایت الکتریکی
هدایت پذیری
هدایت پرتو
هدایت پیش بین مود لغزشی مقید
هدایت تناسبی
هدایت تک مدی
هدایت خودکار خودرو
هدایت روزنه ای
هدایت سماوی
هدایت شده
هدایت غیرعامل
هدایت گر
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید