دیکشنری
داستان آبیدیک
Aforesaid
əfɔɹsɛd
فارسی
1
عمومی
::
مذبور، فوقالذكر، مذکور
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
AFGHANS
AFICIONADO
AFIELD
AFINITY
AFIRE
AFLAME
AFLOAT
AFLUTTER
AFOAM
AFOOT
AFORE
AFOREGOING
AFOREHAND
AFOREMENTIONED
AFORENAMED
AFORESAID
AFORESID
AFORETHOUGHT
AFORETIME
AFORTIORI
AFOUL
AFOUL OF
AFR
AFRAID
AFRAID NOT
AFRAID OF ONE'S OWN SHADOW
AFRAID OF OWN SHADOW
AFRAID SO
AFREET
AFRESH
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید