دیکشنری
داستان آبیدیک
Improviser
ɪmpɹəva͡izəɹ
فارسی
1
عمومی
::
كسیكه بسرعت یا بلامقدمه، (improvisor) تعبیهكننده
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
IMPROVEMENT PERCENTAGE FORMULA
IMPROVEMENTS OTHER THAN BUILDING
IMPROVER
IMPROVIDENCE
IMPROVIDENT
IMPROVIDENTLY
IMPROVISATION
IMPROVISATOR
IMPROVISATORE
IMPROVISATORIAL
IMPROVISATORY
IMPROVISE
IMPROVISE ON
IMPROVISED
IMPROVISED EXPLOSIVE DEVICE
IMPROVISER
IMPROVISING
IMPROVISOR
IMPRUDENCE
IMPRUDENT
IMPRUDENTLY
IMPUBERAL
IMPUBERATE
IMPUBERTY
IMPUBIC
IMPUDENCE
IMPUDENT
IMPUDENTLY
IMPUDICITY
IMPUGN
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید