دیکشنری
داستان آبیدیک
Inhibitor
ɪnhɪbətəɹ
فارسی
1
عمومی
::
جلوگیری كننده، مانع شونده، (inhibiter) بازدار
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
INHERITRIX
INHESION
INHIBIT
INHIBIT CONDITION
INHIBIT FROM
INHIBIT FUNCTION
INHIBIT PULSE
INHIBIT SIGNAL
INHIBITED
INHIBITER
INHIBITING FACTOR
INHIBITING INPUT
INHIBITION
INHIBITION LAYER
INHIBITIVE
INHIBITOR
INHIBITORY
INHIBITORY ACTIVITY
INHIBITORY CONCENTRATION
INHIBITORY CONTROL
INHIBITORY TARGET REGION
INHOMOGENEOUS
INHOSPITABLE
INHOSPITABLENESS
INHOSPITABLY
INHOSPITALITY
INHUMAN
INHUMANE
INHUMANITY
INHUMANLY
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید