دیکشنری
داستان آبیدیک
Insphere
ɪnsfiɹ
فارسی
1
عمومی
::
(ensphere) فرا گرفتن، احاطه كردن، دور گرفتن
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
INSPECTION DOOR
INSPECTION HOLE
INSPECTION POINT
INSPECTION SHEET
INSPECTION STATEMENT
INSPECTION TIME
INSPECTIONAL
INSPECTIVE
INSPECTOR
INSPECTOR GENERAL
INSPECTOR WINDOW
INSPECTORAL
INSPECTORATE
INSPECTORIAL
INSPECTORSHIP
INSPHERE
INSPIRABLE
INSPIRATION
INSPIRATIONAL
INSPIRATIONIST
INSPIRATOR
INSPIRATORY
INSPIRE
INSPIRE IN
INSPIRE WITH
INSPIRED
INSPIRED BOOKS
INSPIRED BY ARTICLE
INSPIRING
INSPIRIT
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید