دیکشنری
داستان آبیدیک
Intercalary
ɪntəɹkælɛɹi
فارسی
1
عمومی
::
زائد، اندر جاه، اضافی، افزوده، كبیسه، مندرج
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
INTERAURAL LEVEL DIFFERENCE
INTERAURAL TIME DIFFERENCE
INTERAXAL
INTERAXIAL
INTERAXILLARY
INTERBANK BORROWING
INTERBANK LENDING
INTERBANK LOAN
INTERBANK LOAN MARKET
INTERBANK MARKET
INTERBEDDED
INTERBLEND
INTERBLOCK GAP
INTERBREED
INTERCALANT
INTERCALARY
INTERCALATE
INTERCALATE STRUCTURE
INTERCALATED STRATA
INTERCALATION
INTERCARPAL
INTERCEDE
INTERCEDER
INTERCELLULAR
INTERCENSAL
INTERCEPT
INTERCEPT PARAMETER
INTERCEPT TIME
INTERCEPTER
INTERCEPTION
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید