دیکشنری
داستان آبیدیک
Inveigle
ɪnve͡igəl
فارسی
1
عمومی
::
سرگرم كردن، فریفتن، گمراهكردن و، از راه بدر بردن
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
INVARIABLE SITES
INVARIABLY
INVARIANCE
INVARIANT
INVASION
INVASION OF PRIVACY
INVASIVE
INVASIVE INFECTION
INVASIVE TREATMENT PLAN
INVCERSELY
INVECTION
INVECTIVE
INVEGLEMENT
INVEIGH
INVEIGH AGAINST
INVEIGLE
INVEIGLE INTO
INVEIGLE OUT OF
INVEIGLEMENT
INVEIGLER
INVENIT
INVENT
INVENT THE WHEEL
INVENTIBLE
INVENTION
INVENTION GAINED BLACK GARLIC VERMICELLI
INVENTION OF A FALSE
INVENTION OF THE AER
INVENTION OF THE CRO
INVENTION PRICING POLICY
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید