دیکشنری
داستان آبیدیک
Isopod
a͡isopɑd
فارسی
1
عمومی
::
(جش) جانور سخت پوست بر پای، وابسته بجاوران
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
ISOMETRIC
ISOMETROPIA
ISOMETRY
ISOMORPH
ISOMORPHIC
ISOMORPHISM
ISOMORPHOUS
ISONEPH
ISONOMY
ISOPERIMETRICAL
ISOPERIMETRY
ISOPIESTIC
ISOPLETH
ISOPLETHIC MAP
ISOPLETHIC MAPPING
ISOPOD
ISOPODAN
ISOPOLITY
ISOPOR LINE
ISOPOTENTIAL MAP
ISOPROPYL
ISOSCELES TRIANGLE
ISOSEISMAL LINE
ISOSEISMIC LINE
ISOSTASY
ISOSTATIC
ISOSTATIC ADJUSTMENT
ISOSTATIC ANOMALY
ISOSTATIC COMPENSATION
ISOSTATIC CORRECTION
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید