دیکشنری
داستان آبیدیک
Knew
nu
فارسی
1
عمومی
::
دانست، ماضی فعل Know
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
KNEE PAN
KNEE PIECE
KNEE SEMI FLEXED BURIAL
KNEE SWELL
KNEE TIGHTLY FLEXED BURIAL
KNEECAP
KNEEHOLE
KNEEL
KNEEL DOWN
KNEELER
KNEELING CLAM
KNEELING ROLL
KNEEPAN
KNELL
KNELT
KNEW
KNEW IT WAS COMING
KNICK KNACK
KNICKERBOCKER
KNICKERBOCKERS
KNICKERS
KNICKKNACK
KNICKRTBOCKER
KNIFE
KNIFE BOARD
KNIFE BOY
KNIFE EDGE
KNIFE GRINDER
KNIFE HOLDING SHAFT
KNIFE MACHINE
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید