دیکشنری
داستان آبیدیک
Laggard
lægɑɹd
فارسی
1
عمومی
::
عقب مانده، ادم كند دست، ادم دست سنگین
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
LADY'S BEDSTRAW
LADY'S EARDROP
LADYS MAID
LADY'S MAN
LADYS SMOCK
LADYSHIP
LAG
LAG BEHIND
LAG BEHIND IN
LAG DISTANCE
LAG TIME
LAGAN
LAGATE A LATERE
LAGER
LAGER BEER
LAGGARD
LAGGARD FIRMS
LAGGARDLY
LAGGARDS
LAGGED VALUES
LAGGER
LAGGING
LAGGING (LAGGING INDICATOR)
LAGGING INDICATOR
LAGGING INDICATORS
LAGGING STRAND
LAGOMORPH
LAGOMORPHA
LAGOMORPHIC
LAGOMORPHOUS
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید